آدرینا جونآدرینا جون، تا این لحظه: 12 سال و 1 ماه و 25 روز سن داره

خاطرات قشنگ دختر خوشگلمون

آدری من روی پای خودش .. ماشالله

طلا خانمم سلاممممممممممم بازم به خاطر تاخیر معذرت .. ولی خوب مامانی کاراش زیاده و نت خونه هم قطعه فعلا گلم .. خیلی عسل شدیییییییییی  دوست داشتنم از حدو اندازه گذشته نمیدونم چیکار کنم طوری بلا نازو شیرین شدی که نگووووووو  عاشقتم منو بابایی روزی هزار بار خدا رو به خاطر فرشته کوچولوی زندگیمون که بهمون هدیه داده شکر میکنیم .. بدون خیلی خیلی خیلی زیاد دوست داریم از سرکار که بابایی میاد دنبال مامانی و شما تو صندلی ماشینی تا منو میبینی ذوقو خوشحالی تو چشمات میبینم واییییییییی  که دیوونتم وقتی واسم دست و پا میزنی و جیغ میزنی و ما ما میگی منم باهات جیغ میزنم و تو بیشتر ذوق میکنی و هی بابا بهمون میگی ارومتر...
27 آذر 1391

9ماهگی پرررررررررر ..

نازگل خانم سلام .. 9ماهگیت مبارک عزیزم ..  وارد ماه 10 شدی عزیزم نفهمیدم این روزا چه جوری گذشت .. عاشقتم یکی یکدونه مامی .. این روزا مشغول تدارکات کارهای تولدت هستم گلم بهترین ها رو برات میخوام .. اومدم بهت تبریک بگمو بعدا میام با عکسای بیشتر کلی حرف از دخملی که بلا شده نگووو      اینم عکسای دخملی من تو یه جمعه با هوای عالی رفتیم تفریح ... قلبون اون دندونای خوردنیت بشم که خنده هات تو دلبرو تر میشه ... اینم دخملی لوس من وقتی میبینی همه بهت توجه دارن میکنن لباتو اینجولی میکنی لوس تر بشی من بیام بخورمتتتتتتتتتتتتتت.. فدای اون لبای کوشولوت .. فندق برشته مامی ... نازگل خانم فردا میبرمت چ...
15 آذر 1391

اولین محرم دخملی من

گل مامانی سلام امسال اولین سالی بود که آدرینای گلم تو محرم و عزاداری امام حسین حضور داشتی دایی علی مامانی هم اومده بود نذری داشت و همه جمع بودن تعطیلات خوبی بود و شما هم به سلامتی سینه زدن رو یاد گرفتی اخخخخخخ  که فدای اون دستای کوشولوت بشم .. نازگل خانم روز جمعه همونطور که قول دادم رفتیم صبح جمعه شیرخوارگاه حسینی- روز خاصی بود و شما هم متعجب بودی اون روز از صدای بلندگوها گریه بچه ها  خالجونای مامانی همه به خاطر شما اومدن- شب رو خونه مامان بزرگ من خوابیدیم که همه صبح با هم بریم .. روز به یاد موندنی بود عزیزم و فیلم زیاد ازت گرفتم ..خدا قبول کنه .. خوب طلا خانم بریم سراغ عکسای محرمی دخملی ..عا شق...
12 آذر 1391

فرشته کوچولوی من ..عاشقتم

هوراا بازم اومدممم وبلاگ دخملی نازمو آپ کنمممممممم                          آدرینای گلم سلام عشق مامانی خیلی دوست دارم                  ی ه خبر دیگه عزیزم میدونی امروز چه روزیه بهترین روز من تو 5 سال پیش یعنی 85/9/2 سالگرد عقد منو بابایی که یکی شدنمونو جشن گرفتیم  .. امروز دخملی ما کنارمونه ممنونتم خدا جون .. بابایی خیلی دوست داریم ( نقل از مامی و دخملی ) ا ینم واسه بابایی از طرف مامانی خ ...
2 آذر 1391
1